به دست آوردن پول و موفقیت در زندگی فردی

متن مرتبط با «داستان آموزنده درمورد خدا» در سایت به دست آوردن پول و موفقیت در زندگی فردی نوشته شده است

جذب کارجو از طریق آگهی استخدام آنلاین

  • جذب کارجو از طریق آگهی استخدام آنلاین بسیاری از کارفرمایان وقتی نگاهی به آگهی هایی که طی سال ها منتشر کرده اند، می اندازند، می بینند که یک آگهی کسل کننده را بارها و بارها تکرار کرده اند. پس جای تعجب, ...ادامه مطلب

  • چگونه یک آگهی استخدام متقاعدکننده بنویسیم؟

  • چگونه و یک آگهی و استخدام و متقاعدکننده و بنویسیم؟ و اینکه کارجو آگهی شما را در نتایج جست وجو ببیند و روی آن کلیک کند مهم است، اما کافی نیست. حالا باید به این سوال پاسخ دهیم که . برای متقاعدسازی کارجو می توان, ...ادامه مطلب

  • رازهای استخدام از زبان مدیران معروف

  • رازهای, استخدام, از زبان, مدیران, معروف,... ۱.- به ارتباطات اهمیت دهید.گری واینرچاک، مؤسس و مدیرعامل واینرمدیا با ۶۰۰ کارمند و درآمد سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون دلار: من همیشه ارتباطات خود را با کارمندان حفظ, ...ادامه مطلب

  • مزایای استخدام کسی که بارها شغل خود را عوض کرده است!

  • مزایای استخدام کسی که بارها شغل خود را عوض کرده است! هیچ شرکتی نباید یک متقاضی را صرفا به خاطر دانشگاهی که در آن درس خوانده یا اینکه بارها شغلش را عوض کرده، رد کند. چنین رویکردی عواقب و ریسک های خود, ...ادامه مطلب

  • 29 مورد را در رزومه شغلی نیاورید تا در استخدام موفق شوید!

  • 29 مورد را در رزومه شغلی نیاورید تا در استخدام موفق شوید! بنا بر اعلام رسمی سایت CareerBuilder، مدیران مسئولِ استخدام برای هر موقعیت شغلی به طور متوسط 75 رزومه دریافت می کنند. آنها برای بررسی تمام رزومه ها وقت کافی ندارند. بررسی اولیه هر رزومه به طور میانگین 6 ثانیه زمان می برد تا مسئولین متوجه شوند آیا رزومه ارزش بررسی بیشتر را دارد یا نه. اگر می خواهید ر, ...ادامه مطلب

  • داستان جذاب و هدف زندگی یک مالتی میلیاردر ایرانی

  • داستان جذاب و هدف زندگی یک مالتی میلیاردر ایرانی هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم. امكانات مالي مان اجازه نمي داد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس اول مجبور شدم پشت دار قالي بنشينم و قاليبافي كنم. تا 13 سالگي روزها قالي مي بافتم و شب ها درس مي خواندم. چاره اي نبود، وسع مالي ما جز اين اجازه نمي داد. خاك خوردم و زحمت بسيار كشيدم. در سال 2بار بيش, ...ادامه مطلب

  • خدایا شکرت مطلب رو بخون تا بفهمی چرا؟

  • تا آخر بخونید حکایتی بسیار زیبا... زنی ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ هر شب قبل از خواب ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍو ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﺪ ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﺍﯾن گوﻧﻪ ﻧﻮﺷﺖ , ...ادامه مطلب

  • داستان دارا و ندار جهان ما

  • شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه ! حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانه خودش که آن را هم دزد زده بود ...!؟ به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری می دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی میدزدید ؛ داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت ؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن را بالا بکشند به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری میشد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده ..! روزی ؛ مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد و شبها به جای اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که میخورد سیگاری دود میکرد و شروع میکرد به خواندن رمان دزدها میامدند ؛ چراغ خانه را روشن میدیدند و راهشان را کج میکردند ومیرفتند... اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازهوارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی, ...ادامه مطلب

  • نامه واقعی به خدا

  • نامه واقعی به خدا این نامه در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود. این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بودو بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیمخدمت جناب خدا ! سلام علیکم ،اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد"مسلما خدا خلف وعده نمیکند.بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :۱ - همسری زیبا و متدین۲ - خانه ای وسیع۳ - یک خادم۴ - یک کالسکه و سورچی۵ - یک باغ۶ - مقداری پول برای تجارت۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟می گوید،مسجد خانه ی خداست.پس بهتره بگذارمش توی مسجد.می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،از آن جا که(به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"ناگهان یک بادتندی شروع به وزیدن می کنهنامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.او یک پیک به مدرس, ...ادامه مطلب

  • داستان های موفقیت واقعی وارن بافت

  • داستان های موفقیت واقعی وارن بافت شاید نام وارن بافت را شنیده باشید. بزرگ ترین، معروف ترین و موفق ترین سرمایه گذار تاریخ. وی اکنون بدون آن که چیزی تولید کند (نه کالایی و نه نرم افزاری) ونه کارخانه ای بزند همراه با بیل گیتس جزو سه نفر ثروتمند دنیاست. همه به او لقب نابغه و باهوش می دهند. فرض ما این است که که وی یک استعداد فوق العاده داشته که از همان روز اول دست به هر چی می زده طلا می شده و بعد از , ...ادامه مطلب

  • سخنان آموزنده از پانزده کارآفرین بزرگ

  • سخنان آموزنده از پانزده کارآفرین بزرگ: 1- استیو جابز (Steve Jobs) بنیانگذار Apple:"معیاری برای تعیین کیفیت باشید. اغلب افراد عادت ندارند عالی باشند ولی شما می توانید بهترین باشید." 2- ریچارد برانسون (Richard Branson) بنیانگذار Virgin Group:"بزرگترین علاقمندی من در زندگی این بوده است که برای خودم هدف های دست نیافتنی قرار دهم و سپس تمام سعی خودم را برای رسیدن به این اهداف به کار بندم." 3- جان دی,آموزنده,کارآفرین ...ادامه مطلب

  • داستان عجیب پزشک مردی که زن بود به همراه تحلیل راهبردی

  • داستان عجیب پزشک مردی که زن بود به همراه تحلیل راهبردی سال ۱۸۱۲ جیمز بری، مردی جوان و ریز اندام، مدرک پزشکی خود را از دانشگاه ادینبورگ بریتانیای کبیر گرفت. سپس تجربیات خود را در زمینه جراحی ادامه داد و و پس از گذران دورهrlm;ای کوتاه، به استخدام ارتش در آمد. در آن زمان انگلستان مستعمرات زیادی در سراسر دنیا داشت. دکتر جیمز بری سال های زیادی را در کشورهای مختلف نظیر هندوستان، مالت و جامائیکا گذراند و به آفریقای جنوبی اعزام شد. و پس از چندی به عنوان پزشک و جراح بسیار خوب در آنجا به شهرت رسید. او جان دخترِ فرماندار کل آفریقای جنوبی را نجات داد و بعد از آن پزشک مخصوص فرماندار کل شد. او با توجه به علاقۀ شدیدی که به حرفه خود داشت و باور عمیقی که به انسان دوستی و انضباط و نظم داشت، هر کجا که میrlm;رفت در بهبود سلامت آن جا تلاش می کرد و موفق بود. همچنین با توجه به اینکه در زمان وی داروهای بیهوشی و بیrlm;حسی یا نبود یا کم بود، وی به سرعت عمل جراحی مشهور بود. جیمز بری، این جراح سرشناس در سال ۱۸۶۵ از دنیا رفت. آن زمان ماموران با چیز عجیبی روبرو شد؛ جیمز بری یک زن بود! جراح معروف مرد ناگهان زن از آب, ...ادامه مطلب

  • داستان جالب لاشه سگ در چاه

  • در زمان های دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیر قابل استفاده بود. روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید. مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد. روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. دوباره پیش خردمند رفتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند ا, ...ادامه مطلب

  • داستان غول خودخواه اثر اسکار وایلد

  • باغی بود سبز و شاداب و پرمیوه که کودکان وقتی عصرها از مدرسه باز می گشتند گردشی در آن می کردند و روح های پاکشان به وجود این باغ شاد و خرم بود. روزی صاحب باغ که غول خودخواهی بود از سفر باز آمد و بچه ها را در آن باغ دیدو با تندی و خشونت همه را بیرون کرد، در باغ را بست و تابلویی نصب کرد که "متجاوزان به حریم باغ تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت." کودکان محروم شدند و غصه خوردند و آنگاه زمستان شد اما دنبال آن دیگر بهار در باغ نیامد، گلی نشکفت، شکوفه ای ندمید، همه چیز سرد و خشک ماند و سالها بدین منوال گذشت. یک روز، پس از چندین زمستان مستمر، غول، موسیقی شگفتی در باغ ,داستان غول خودخواه اثر اسکار وایلد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها